.
صفحه اصلي آرشيو جستجو پيوند ها تماس با ما
 
آخرین عناوین
از 29 آبان تا 18 دی.... + تصاویر و اسناد
باز نشر/ اوج مبارزات مردم ساری در 18 دی 57 و نقش برجسته روحانیت انقلابی
شمال نیوز : درگیری بین مردم و ارتش بیش از پیش روی گرفت و به گفته ی حاضرین ارتش از هیچ تجهییزاتی برای مقابله با مردم بی دفاع مضایقه نکرده و نتیجه ی این درگیری ۳۶ شهید از مردم جان بر کف ساری و مازندران بود....

باز نشر/ شمال نیوز : هر چند اسناد و مدارک ساواک درباره وقایع ماههای منتهی به انقلاب بسیار کم و کمیاب است زیرا در روزهای نزدیک به انقلاب ساواک (که ثانیه ای از هیچ جنبشی را بی گزارش سپری نمی کرد) کمتر به روایت تظاهرات ها میپرداخت تا شرایط را عادی جلوه دهد با این حال کم نیستند افرادی که سند زنده ی این واقعه ی بزرگ و افتخار آمیز باشند و ما هم سعی کردیم این واقعه ی عظیم را در حد توان خود به تصویر بکشیم.

در روز ۲۹ آبان و بعد از تظاهرات خونین مردم ساری عبدالاحمید عبدالاحد در منزلش به وسیله عاملین ساواک دستگیر شد.

سخنان حجت الاسلام و المسلمین عبدالاحد را در این باره می خوانیم:

در روز ۲۹ آبان بعد از جریان راهپیمایی، با قطع کردن برق منزل و سپس وصل آن ، زنگ منزل را زده و با حضور تعداد زیادی از مامورین ساواک اقدام به دستگیری من کردند

وی با اشاره به اینکه ساواک حتی لحظه ای به من فرصت پوشیدن لباس روحانیت را نداد بیان داشت : با وضع وحشیانه ای مرا بردند و در محل اداره ساواک با حضور حدود ۵۰ نفر مرا بدون سوال اولیه و تفهیم اتهام با چوب لگد به شدت شکنجه کردند به نحوی که استخوانهای دست و سینه و کمرم را شکستند و از شدت جراحات به بیمارستان شهربانی منتقل کردند.

 

 

به گفته ی انقلابیون ساری در ایام نزدیک به انقلاب کمتر کسی جرات هدایت تظاهرات را داشت چون از اقدامات وحشیانه ساواک نسبت به عاملین تحرک در مردم هراس داشتند و ترجیح میدادند در پشت سر بماند تا اینکه در پیشگام مردم حرکت کنند.

از طرفی مردم و روحانیت به شدت به دنبال انقلاب و اعتراض به رژیم طاغوت بودند و نیاز به فرد و یا افرادی داشتند تا این جمعیت را هدایت و مدیریت کند

شیخ عبدالله دارابی ، عبدالوهاب قاسمی ، حاج حسین مفتاحی و عبدالحمید عبدالاحد از عناصر اصلی رهبری ، برنامه ریزی و هدایت انقلاب در ساری بودند.

در این بین نقش حجت الاسلام و المسلمین قاسمی و حجت الاسلام و المسلمین عبدالاحد در هدایت روزهای قیام مردم و جمعیت آنها ستودنی و غیرقابل انکار بود به طوری هر کدام که در ساواک بسر می برد دیگری هدایت و ساماندهی مردم را بدست می گرفت و کار هدایت انقلابیون لنگ نمی ماند.

اوج همدلی این دو عزیز سخنرانی های آتشینشان در دی ماه ۵۷ در ساری بود که عملا آب سردی بر پیکره ی رژیم پهلوی ریخت.

بعد از دستگیری عبدلاحمید عبدالاحد بدست ساواک در ۲۹ آبان و اعتراضات گسترده مردم و روحانیت و برنامه ریزی های پنهانی آنها بالاخره در روز ۲۶ آذر ۵۷ عبدالحمید عبدالاحد آزاد و در میان استقبال باشکوه مردم و روحانیت به ساری برگشت و جانی تازه به قیام های مردم استان تزریق کرد.

 

 

اسناد ساواک درباره چنین روزی اینگونه بیان می کند:

تلگرافات وارده برابر اطلاع ساعت ۲۱۴۵ مورخه ۵۷/۹/۲۶ حدود ۳۰ الی ۴۰ اتومبیل سواری در حالیکه سرنشینان آنها شهارهای ضد‌ملی و ضد‌رژیم مرگ بر ۶۶ مرگ بر خاندان پهلوی و چند نقطه [=…] میدادند وارد ساری شده و پس از تحقیق معلوم شد این تشریفات برای استقبال از طلبه عبدالحمید عبدالاحد* که چندی قبل بعلت اینکه یکی از مؤثرترین افراد محرک در آشوب‌ها و اغتشاشات در سطح اکثر شهرستانهای استان بوده دستگیر و به کمیته اعزام شده بود صورت گرفته رهبری مستقبلین را شیخ عبداله دارابی، سیدمهدی پیشنمازی، عبدالوهاب قاسمی و حاج حسین مفتاحی (مفتاح برنامه‌ریز اصلی کلیه اغتشاشات است) عهده‌دار و برابر اخبار واصله گفته شده آزادی سریع این فرد با وساطت شیخ مرتضی امامی که خود یکی از افراد مخالف موذی و ریاکار در لباس روحانیت است انجام شده و مأمورین و مردم تصور میکردند که عبدالاحد با سوابق متعدد حداقل چند سال محکوم می شد لیکن آزادی سریع او تسلط افراد روحانی را در امور مشخص و از هر جهت اثرات نامطلوبی بجای خواهد گذاشت و ضمن اینکه ترس از بازداشت در محرکین و آشوبگران از بین میرود از طرف گردانندگان تظاهرات به‌ آنها گفته شده از بازداشت ترسی نداشته باشند زیرا به هر وسیله شده آنها را آزاد خواهند کرد ضمنا عبدالاحد در حالیکه دو دستش گچ گرفته شده از صبح روز جاری در منزل پدر همسرش حضور و مردم در گروههای مختلف به دیدن وی می روند این برنامه را نیز حاج حسین مفتاحی تدارک دیده است و مطالب تحریک‌آمیزی پیاده می‌شود. محترما بعرض می‌رساند. ۵۷/۹/۲۸

پینوشت: اگر شیخ عبدالحمید عبدالاحد مجددا تحریک کرد. دستگیر شود ولی نه اینکه [ناخوانا] به تهران فرستاده شود. ۹/۲۸

پاورقی: * حجت‌الاسلام عبدالحمید عبدالاحد پس از پیروزی انقلاب اسلامی به عضویت اداره سیاسی ایدئولوژیک ژاندارمری در آمد. در سحرگاه ۲۶ مرداد ۱۳۶۰ در خیابان دکتر فاطمی تهران به سوی او و عضو دیگر این اداره (حجت‌الاسلام محمدحسین خالصی) تیراندازی شد، اما از این سوء قصد جان به در برد. ۲- رئیس وقت مجلس شورای ملی. [۱۳۵۷/۰۹/۲۶]

 

 

حجت الاسلام والمسلمین شفیعی در این باره میگوید: حقیقتا با دیدن جمعیت کثیر در استقبال از عبدالحمید عبدالاحد به خودم افتخار کردم که مردم اینچنین برای جامعه ی روحانیت احترام قائلند.

مرحوم آیت الله دارابی هم در این باب میگویند: بر کسی از افراد شهر فعالیت های انقلابی عبدالاحمید عبدالاحد پوشیده نیست و شاید به غیر از شهید قاسمی روحانی هم تراز ایشان نبودند بلکه عبدالاحد تند تر و گزنده تر از ایشان سخن میگفت.

خلیل علیپور همرزم انقلابی ایشان: تنها مدیریت و رهبری عبدالاحد و قاسمی بود که ساری را در مسیر تظاهرات و اعتراضات انداخت که با حضور این دو عزیز ترس ما هم ریخت و وارد میدان شدیم.

مادر شهید چمنی: یکی از ویژگی های شیخ عبدالاحد بعد از هر سخنرانی فرستادن سه صلوات بود که وقتی جمعیت سه صلوات میفرستاد مامورین دچار ترس می شدند.

در همین راستا به تدریج زمینه تظاهرات در روز های بعد میسر شد و تقریبا روزی نبود که گروهی چه اندک و چه بسیار در خیابان های ساری تظاهرات نکنند

اوج این تظاهرات دی ماه ۱۳۵۷ بود که در ادامه مشروح وقایع را با هم مرور میکنیم:

طبق فرمان امام که از مردم خواسته بودند این روز را به پاس شهدای مردم قزوین،مشهد،کرمانشاه و… مراسم بگیرند ۱۸ دی عزای عمومی اعلام شده و سراسر کشور شاهد تظاهرات مردمی بود.

حدود ۲۰ هزار نفر از مردم ساری از خیابان شاه عباس(۱۸ دی کنونی) به سمت دروازه گرگان(میدان شهدا کنونی) که محل تجمع تظاهر کنندگان بود حرکت کردند که در همین بین به تدریج درگیری بین مردم و ارتش شروع می شود. عبدالوهاب قاسمی و عبدالاحمید عبدالاحد به بالای ساختمانی در کنار بانک سپه در آن میدان رفته و خود را برای سخنرانی های آتشینشان مهیا می ساختند.



 

شهید عبدالوهاب قاسمی به قرائت قطعنامه روز ۱۸ دی ۵۷ با جوش و خروش پرداخت و اعتراضات خود به کشتار رژیم طاغوت و اعلام برائت از این رژیم و شخص شاه را با صدای بلند فریاد زد و به جمعیت شوری تازه بخشید

 

 

شیخ عبدالحمید عبدالاحد که در مواضع و سخنان خود بسیار تند و گزنده سخن میگفت پشت تریبون ایستاد و سخنانی کوبنده را نثار رژیم شاهنشاهی نمود و دستان شکسته خود را رو به آسمان کرده و در پیشاپیش مردم با صدایی بلند فریاد زد: این است سند جنایت رژیم پهلوی.

 

 

 

با چنین سخنانی مردم روحیه ای دوچندان و شوری مضاعف در خود احساس کردند و علیه رژیم شاه با صدایی بلند شعار سر دادند طوری که ارتش،حضور مردم بی دفاع را بسیار هولناک یافت و تصیمیم گرفت که باید با آنها با زبان گلوله و آتش سخن کند.

درگیری بین مردم و ارتش بیش از پیش روی گرفت و به گفته ی حاضرین ارتش از هیچ تجهییزاتی برای مقابله با مردم بی دفاع مضایقه نکرده و نتیجه ی این درگیری ۳۶ شهید از مردم جان بر کف ساری و مازندران بود.

 

 

به نقل از حجت‌الاسلام دکتر بهاری:

در جریان درگیری روز ۱۸ دی ۵۷ در ساری دیدم یک روحانی با سرعت و صلابت به سمت تفنگداری که به سمت مردم شلیک می‌کرد، رفت. وحشت کردم با خود گفتم: این روحانی کیست؟ و چه جرأتی دارد! می‌خواهد چه کار کند؟ دیدم رفت در مقابل تفنگدار ایستاد و گفت: آقا به طرف مردم شلیک نکن. ما اینها را آورده‌ایم. سپس اشاره به طرف قلب خود کرد و گفت: به من شلیک کن، به مردم شلیک نکن. این عمل شهید قاسمی آنچنان زیبا و موثر بود که آن نظامی احساس شرم کرد و تیراندازی به طرف مردم را قطع و لوله تفنگش را به طرف هوا گرفت و به شلیک هوایی پرداخت.

همانطور که حضرت امام (ره) فرمودند و مقام معظم رهبری برآن حرف تکیه دارند عبدالحمید عبدالاحد فردی خستگی ناپذیر، پارسای شب و شیری در روز بود.(به نقل از سرتیپ دکتر سهرابی مشاور مقام معظم رهبری در امور ناجا)

و مقام معظم رهبری درباره شهید قاسمی می فرمایند : فریاد جوش و خروش آقای قاسمی در مدرسه سلیمان خان مشهد هنوز در گوشم است.

این دو عزیز به دلیل فعالیت های بسیار جسورانه بر ضد رژیم شاهنشاهی و ادامه مبارزات علیه ضد انقلابی ها و پافشاری بر مواضع انقلابی خود بعد از پیروزی انقلاب، در لیست ترور گروهک های منافق قرار می گیرند

شهید عبدالوهاب قاسمی که قبل از انقلاب بارها توسط ساواک دستگیر شده و شکنجه شدند بعد از انقلاب در حالیکه نماینده مردم ساری در مجلس بود روز آرامی بر خود ندید و در ترور ۷ تیر ماه ۶۰ بدست منافقین کوردل دعوت حق را لبیک گفت.

عبدالحمید عبدالاحد هم در ۲۶ مرداد همان سال در حالیکه هنوز داغ یار انقلابی اش عبدالوهاب را در دل داشت در خیابان فاطمی تهران ترور شد که گلوله های نفاق منافقین بر کتف و دستانش نقش بست ؛ همان دستهایی که در راه انقلاب شکسته شد.

مردمان و شهیدان انقلاب اگرچه از یاد مسئولین و مدیران رفته اند اما هرگز یاد و خاطره ی آنها از ذهن مردمان انقلابی مازندران بیرون نمی رود.

مدیران و مسئولان استان،

نامگذاری خیابان یا میدان و یا صرف نام بردن از این عزیزان دردی را دوا نمی کند

حماسه ی آنها را نقل کنید و بشناسانید و بزرگی کار آنها را بگویید که رسالت اصلی شما این است : انتقال روحیه انقلابی به نسل بعد.

یادتان باشد صندلی ای که بر آن تکیه زدید با دستان چه کسانی به شما رسیده و خون چه کسانی برای اینکه راحت بر آن تکیه بزنید ریخته شده است.

شهیدان چمنی ، برزگر ، رهنما ، عابدین پور ، گلمائی ، علامه ، گلوگاهی ، عسگری توفیقی ، ثمربخش ، عبدالوهاب قاسمی و … خونشان را بپای این انقلاب ریختند تا درختی تنومند گردد و انقلابیونی چون گریبان ، مهرانفر ، نادری ، و شهید زنده ی انقلاب عبدالحمید عبدالاحد و… حافظ این انقلاب و سند زنده ی انقلاب مازندران هستند.

انتظار میرود رسانه ی تصویری استان و سایر رسانه های انقلابی بیشتر به این عزیزان و خانواده ی شهدای انقلاب توجه کنند و خاطرات انقلاب را از یاد و خاطره ی ایشان و دیگر عزیزان استخراج کرده تا نسل های بعد به نیاکان خود با اطلاع و به دید افتخار بنگرند.

امیدواریم اینبار صدا و سیمای مازندران تاریخ انقلاب و گوشه ای از زحمات این عزیزان را به تصویر بکشد.

 

گرد آوری: سید حسن موسوی کارشناس ارشد مدیریت رسانه


ایمیل مستقیم :‌ info@shomalnews.com
شماره پیامک : 5000592323
 
working();
نظرات خوانندگان :

نا شناس 18 دي 1396
دست شما درد نکنه من نمی دانستم سارویها هم در انقلاب اسلامی سهم دارند واقعا بعد از 35 سال چرا چرا
نا شناس 18 دي 1396
آمل هم در زمان انقلاب نقش اساسی داشت بعد از حکومت نظامی 12 شهر کشور وبه دنبال آن کشتار عموی در میدان 17شهریور تهران تقریبا رزیم شاه داشت به اهداف اش دست می یافت تنها اعتراص در عصر 5شنبه هااز بهشت زهرا بکوش میرسید تا اینکه در روز 15 مهر 57 در جلوی دبیرستان امام خمینی فعلی(پهلوی سابق) جوانان آملی متشکل از دانشجویان و دانش آموزان آملی شروع به شعاردادن و شهربانی هم مبادرت به سرکوب که به واقع آن روز یک جنک واقعی بود وطی 3روزی که این جنک وکریز شهری وجود داشته 3شهید وبالای 35 نفرزخمی تیر خورده داشتیم وعملا این حرکت موجب اعلام اولین حکومت مردمی وگشیک و نگهبانی مردم از شهر ودستگیری 4 ساواکی و ودر ادامه تظاهرات روزانه در اکثر روزها که بیشتر منجربه درگیری وجنک وکریز خیابانی میشد ادامه داشته تا 21 بهمن که عصر 21 بهمن شهربانی آمل اولین شهری بوده در استان مازندران سقوط کرده ودر همان شب با فرمان آیت ا....جوادی اسلحه ها جمع آوری ودر سقوط شهربانی های دیکر شهرهای استان ب کار کرفته شد. حماسه 6بهمن 60 عاملی شده تا قیام سال 57 آمل کمتر دیده شود شهدای قبل ازانقلاب آمل بالای 13نفز هستند وحتی زخمی های دیکر شهرهای مازندران مثل چا لوس ونوشهر وحتی بابل را برای مداوا به بیمارستان 17 شهریور آمل میاوردند شهید یحیی نزاد که بیمارستان بابل به اسم ایشان است به علت اصابت کلوله به سر ایشان در تظاهرات خیابانی بابل به بیمارستان 17شهریور آمل انتقال ودر همین بیمارستان به شهادت می رسند در آمل در آن زمان شرایط به کونه ای شد که رزیم شاه دیده از پس اش بر نمی آید عملا شهر را از 17 آبان سال 57 ول کرده فقط چند نیرو در زاندارمری و شهربانی ویک اکیپ از پادگان دواب آوردند که داستن مجسمه شاه راکشیک میدادند وعملا شهر بصورت مردمی اداره میشدو اعلا میه های شمارهای مختلف حکومت مردمی در راستای مخالفت از اعلامیه های حکومت نظامی تهران صادر و اجرا میشد
نا شناس 18 دي 1396
جا داره یادی کنیم از همه مبارزان و ایثارگران و شهداء انقلاب شکوهمند اسلامی ایران
یاد پاسدار دلاور حاج کاظم اکبری هم به خیر
نثار روح بلند همه اونا صلواتی هدیه فرمایید به پیشگاه آقا رسول الله ص
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
نا شناس 18 دي 1396
بسیار نکوتر بود حال که پس از سالها چنین گزارشی باز خوانی میشه یک تحلیلی هم در انتها در مورد کسانی که نامشون ذکر شده می شد
مرحوم ایت الله امامی پیش از این در سال 42 بعد واقعه فیضیه که گمان این بود امام خمینی توسط شاه کشته بشه هم وساطت کرد و شاه امام خمینی را به ساری منزل ایشون فرستاد و از ساری به کربلا رفتند این همان ماجراییست که علما ی مازندران اولین دیدارشون با امام می دونن
ماجرای بعدی مربوط به دستگیری امام الذاکرین در گرگان می شه که بعد دستگیری در راه انتقال به تهران با وساطت اقای امامی به ساری فرستاده شد
این ماجرا در مورد ایت الله مدنی هم اتفاق افتاده
البته تلاشهای خیر خواهانه اقای امامی بیشتر صرف این بوده که مازندران جای بهتری برای زندگی باشه مثل مکانهایی که توسط ایشون وقف شده حمام ها در منطقه دودانگه به همراه خانواده رحمانی شیروخورشید ساری آرامگاه ساری و بازار روز وبیمارستان رازی... یا کارخانه ها و سد سلیمان تنگه که با پیگیری ایشون قبل انقلاب در ساری ساخته شده
پاسخ ها به این نظر
نا شناس 16 بهمن 1396
مرحوم آیت الله امامی چه کسی است؟ موضوع کربلا رفتن چیه؟
نا شناس 18 دي 1396
باسلام
مردم شریف ساری ، روحانی مبارز ، نستوه ، خستگی ناپذری، مانند عبدالحمید عبدالاحد ،قبل از انقلاب و بعد از انقلاب در ساری دیده اید ؟ خدمات فراوان ایشان که همیشه بصورت پنهان برای مردم شهرستان ساری استان مازندران و ایران اسلامی صورت می گیرد ، براستی خود یک کتاب اسناد انقلاب اسلامی میباشد، که گروهای ،تحت این عنوانها (كاپیتالیسم)و (ایسم ها ) دیگر با این روش نخبگان سیاسی ، اجتماعی، علمی ما را از صفحه خدمت دور میکنند، مردم شریف ساری
نباشد روزی بفکر بیافتید که دیگر عبدالاحدی در جمع شما مردم شریف و دوست داشتنی نباشد ، اینها همان نسلی هستند که خون دل خورده اند ، و هرگز از انقلاب و مردم سهم طلبی نکرداه اند، عبدالاحد کسی است که ابتدا در قلب و عقل خود انقلاب کرده ، و خود از انقلابیون قبل از انقلاب است.
عبدالحید عبدالاحد کسی است که شهیدان برای او وصیت نامه خصوصی می نوشند.
باید کلاس عبدالاحد شناسی گذاشت ، که شاید ، شاید، شاید، بتوایم شخصیت کوچکی از انسان بزرگی مانند او در اینده بسازیم.
فرزند کسی هستم که برای حاج عبدالحمید عبدالاحد وصیت نامه شخصی نوشت.
نا شناس 18 دي 1396
خیلی خوب بود تا کنون گزارش کاملی از راهپیمایی مردم ساری در قبل از انقلاب ندیده بودم . متشکرم
خیلی با حال بود دمتون گرم یادش بخیر.
نا شناس 18 دي 1396
سالها بود جای چنین مقاله ای در رسانه های استان خالی بود
متشکر از شما
نا شناس 18 دي 1396
صدا و سیمای استان به کجا میرود؟
باز هم به واقایع انقلابی استان سطحی نگری کرده و حق مطلب را بیان نمیکند.
وای بر مسئولین صدا و سیمای استان
سیمای گلستان هم از سیمای تبرستان چندین قدم جلوتر است با اینکه نوپاست..
یکی از ضعیفترین صدا و سیماهای کشور در استان ما قرار دارد
با برنامه مسخره ای که به اصطلاح مازنی حرف میزنند در حالی که از هر ده کلمه ای که بکار میبرند نه کلمه کاملا فارسی است و فعل آخرش مازنی است..
زبان مارا هم به سخره گرفتند..
نا شناس 18 دي 1396
حالا میفهمم چرا از شهر های دیگه نماینده ولی فقیه شدن... چون توی ساری هر چی انقلابی و روحانی بود رو شهید کرده بودن.... خدا رحمت کنه... حالا که39 ساله مزد مردم ساری رو با بی توجهی و بی مهری دارن میدن ولی خدا جای حق نشسته ... به کوری چشم بد خواهان ساری روز به روز داره بیشتر پیشرفت میکنه و تا چند سال دیگه به جایگاه خودش میرسه... انشا الله ...
پاسخ ها به این نظر
سید 18 دي 1396
متاسفم که حتی از مبارزات انقلاب هم استفاده ابزاری میکنید. پایتخت شهدای شمال کشور بابل هست پس باید نتیجه بگیریم هر چی آدم خوب بود شهید شد ؟ این چه طرز فکر خطرناکیه که دارید
نا شناس 18 دي 1396
مرحوم حضرت آیت الله شیخ مرتضی امامی تلارمی از خاک پاک دودانگه علی بن یقین زمان در زمان حکومت پهلوی بود مامن وملجاء روحانیون استان مازندران از آزاد شهر تا رامسر که حضرت امام خمینی (ره) به منزل ایشان رفت آمد داشت قبل انقلاب در کتاب صحیفیه امام دو نامه به مرحوم آیت الله امامی نوشته اند جلد 21صفحه 504و506یکی مورخه 6آبان 1342بربر با 10جمادی الثانی 1383 درباره مسائل جاری مملکت ودیگر همان سال 42 درباره اعلام وصول وجه که جای دارد شاگردان آن مرحوم حضرت آیت الله رضا حسین زاده وعلی پور و رکنی وووووووووو........................ از مقام شامخ این بزرگوار دفاع کنند
ناشناس 18 دي 1396
ایت الله مهدی زمانی هم زحمات زیادی برای انقلاب کشید خدا حفظشون کنه
علی 22 شهريور 1397
جای تاسف دارد انقلاب رااین چندتا شیخ فرمودید نکردند. همین جاج اقای امامی تلارمی که از طرف شماها موذی وریاکار توحین میکنید. فرزند شهیدش. مهندس محممود امامی60 روز. با بدن غرق خون درخاک گرم تنگه چزابه به شهادت رسید ه بود که امروز اقای عبدالاحد و دور اطرفیهای قا سمیها و... دارند ازخون شهدا ی این مرزوبوم استفاده میکنند. همین حاجی اقای امامی تلارمی 20 سال باامام درنجف باهم همدرس بودندمرحوم امامی تلارمی. بعد امدن به ساری شهریه خدمت امام رضوان اله می فرستادند من چندتا ازخط امام را با چشم خودم دیدم که خدمت حاج اقای امامی فرستادند این اقایان اون موقع درخواب بودندلطفا الکی کسی را باچندتا کتک خوردن بت درست نکنید. دوتا دست شیخ را شکستد خوب شد اما پدر ومادری که شهید دادند وعده شان برای دیدار عزیزشان برای قیامت است من نویسنده هم از مجروحین جنگ می باشم. اون موقع اگر ملت. درصحنه نبودند حتما الان عبدالاحدها و... هم اثری از شان نبود خواهشند دیگر از این چرندیات. برای مردم ننویسید. ما ازخانواده شهدا هستیم بیشتر ازاین نیاز به بت سازی نداریم
نا شناس 22 شهريور 1397
اقای رمدانی عزیز. شیخ. مرتضی امامی تلارمی مثل شیخ محمد خیابانی روحانی مایه داربود سروصدا نداشت. اما مرام شیر را داشت دنبال ریاست وپست نبود اما بلد بود نامردها را چطوری به زمین بزند .کسی این مطالب را تهیه کرد بسیار ادم نادرستی بود بخاطر یه تکه. نان هر کجا واق واق. نبایدکرد تلا رمیها مردان بزرگی هستند در ساری لطف کن تحقیق کن بعد هرچی خواستی. برای بقای چند. روز دنیات هرچه خواستی بنویس

ارسال نظر :
پاسخ به :





نام : پست الکترونیک :
حاصل عبارت روبرو را وارد نمایید :
 
working();

« صفحه اصلي | درباره ما | آرشيو | جستجو | پيوند ها | تماس با ما »
هرگونه نقل و نشر مطالب با ذكر نام شمال نيوز آزاد مي باشد

سامانه آموزش آنلاین ویندی
Page created in 0.131 seconds.